نماز ستون دین است

هرآنچه درباره نماز بهتر است بدانیم ؛ احکام و آموزش

نماز ستون دین است

هرآنچه درباره نماز بهتر است بدانیم ؛ احکام و آموزش

نماز ستون دین است
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطره» ثبت شده است


به همراه ده نفر از رزمندگان مأموریت داشتیم از رودخانه اى عبورکنیم و به دشمن برسیم. خود را با طناب به هم بستیم و برپیشانىهایمان نیز پیشانى بند یا فاطمه الزهرا(س) بستیم هر چه سعىمىکردیم پیشرفت کنیم نمىشد و موج هاى عظیم ما را به جاىاولمان باز مىگرداند! به پیشنهاد یکى از دوستان نماز دو رکعتى حاجت خواندیم و بلافاصله، زیارت عاشورایى با صداى بلند خواندیم .
بعد از چند ساعت تلاش که در ظاهر خیلى هم پیشرفتى نکرده بودیم نورى به چشمانمان خورد و نا امید از این که نتوانسته ایم به آن طرف برویم، ولى وقتى به ساحل رسیدیم، ساحل دشمن بود و مابه برکت آن نماز و آن زیارت عاشورا، توانستیم از رودخانه عبورکنیم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۰۰
سعید قنبری

در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران به همراه دو تن از رزمندگان، در اثر یک غفلت درمحاصره عراقىها قرار گرفتیم، به گونه اى که راه پس و پیش نداشتیم . خواستیم خود را تسلیم کنیم ،ولى هنوز کمى امید داشتیم ، چون در یک چادر بودیم و هنوزعراقىها ما را ندیده بودند . با هم مشورت کردیم . بنده عرض کردم در سال 60 درعملیاتى که با مشکل روبه رو شدیم با دو رکعت نماز مشکلمان را حل کردیم و این جا هم خوب است دو رکعت نماز بخوانیم . خیلى سریع دورکعت نماز حاجت خواندیم و با تعویض لباس توانستیم نجات پیدا کنیم . در حال فرار بودیم که عراقىها به ما مشکوک شدند و وقتى فهمیدند از خودشان نیستیم شروع به تیراندازى کردند، ولى آسیبى به ما نرسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۵۹
سعید قنبری
 آخرین نماز شهید حجت الاسلام ترکان

همه مجروحین را در یک سنگر جمع کرده بودیم. حجت الاسلام ترکان هم مجروح بود. او در گوشه ای از سنگر، سرش را به دیوار تکیه داده بود و به نقطه ای خیره مانده بود.

لب های داغمه بسته اش هر از گاه به ذکر باز می شد. بقیه مجروحین گویا رازی مقدس را حس کرده باشند، چشم دوخته بودند به لب ترکان، ترکان ارادت زاید الوصفی به امام حسن مجتبی (ع) داشت. همه بچه ها از این ارادت آگاه بودند. به هر بهانه و مناسبتی ذکر مصیبت آن امام را می گفت.

ناگهان لحن ترکان عوض شد، انگار که مورد خطاب قرار گرفته باشد، با ادب و احترام خاص به همان نقطه سنگر خیره بود گفت:«خیر نخوانده ام» ، چند لحظه بعد دوباره گفت:«چشم الان می خوانم» ، و بعد شروع کرد به خواندن "نماز".

کلمات به سختی از لبانش خارج می شد، گاهی در بین نماز خاموش می ماند! بی هیچ حرفی، باز دوباره لبهایش به جنبش در می آمد. مجروحین می گفتند که: امام کلمات نماز را به او تلقین می کند.

ترکان در حالی که رمق در بدن نداشت، دقیق و بدون غلط، نماز ظهر و عصرش را خواند.

نزدیک ساعت چهار بود که دوباره رو به آن نقطه کرد و گفت:«چشم ...»

بعد شهادتین را گفت و خاموش و راز ناک به ابدیت پرواز کرد!

[برگرفته از سخنان راویان به نقل از وبلاگ شهیدان زندهاند]
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۵۲
سعید قنبری